در این مطلب از سایت جسارت سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد راز برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
گورخانه ی راز تو چون دل شود
آن مرادت زودتر حاصل شود
مجلسیان محرم اسرارعشق
همنفسان غرقه دریای راز
راز دل پیش دوستان مگشای
گر نخواهی که دشمنان دانند
راز دل با کس نگفتم چون ندارم محرمی هرکه را محرم شمردم عاقبت رسوا شدم
راز دل با آب گفتم تا نگوید با کسی عاقبت ورد زبان ماهی دریا شدم
فاش به اهل دل شده ،راز مگوی شعر من
بیم ندارم از سخن… یا ز ِهمه حقایقی
تو که در خود بشکستی همه پرهای صعود
تو که ناآگهی از پیچ و خم راز وجود
عمریست دلم در پس یاریست به راز
روزم به دعاست از پس راز و نیاز
آن راز که از ماست پس پرده بلاست
کی راز شود باز که یابم دل باز
بیگانه شـــــــد به غیر تو هر آشنای راز
بیگانه کی توان سخن ابراز کرد و رفت
با دیــدهء دل دیدم گلْ چهره خونیــن را
افســوس نفهمیدم راز مــی شیـــرین را
من سکوتی گشته ام در محبس فریاد دل
تا بمیرم در سکوتم من نگویم راز عشق.
ای راز بهـــــــانه نهان مستــــی من
ای گوهر آسمــــــــانی فرا هستی من
دیگرم نیست نهان راز که بیچاره دلم
آشکار آنهمه اسرار و این رازم کرد
فقط عشق تو شد یار و یاور من
که راز سبز زندگی را آموختم
گفتم که مرا با راز چشم تو کاریست
یاغی شد و با دل ِ من دائم به جنگ است
راز و رمز عاشقی بی پردگی ست
سر موجود در وجود دل دادگی ست
نوشتم راز خود برقلب کاغذ
نوشتم راز عشقم را نوشتم
راز نهان در دل نهم آنگه که دل بر تو دهم
زین لحظه وقف تو شوم شاید که با دل نشنوم
راز دل به کس بگم که گوش دهد
نه آنکس که گوش دهدو پشت نهد
راز خلقت رنج ما بیهوده بود
شانههامان ثقل غربت دیده بود
یک سبد پر راز روی خود پاشیده است
دانه های نقره فام در پشت ابر
من ندانم چیست راز انتظار؟
درخزان ماندن به امّید بهار
خدایا چه شد آنهمه التجا
به شب زنده داری و راز و نیاز
چرا آنهمه سوز و ساز و دعا
به درگاه تو، بی اثر بود باز
تویی اون بهونه ی من واسه موندن و نرفتن
پس بزار پیشت بمونم تا بشه فرصت رفتن!!!
ای که لیلی پیش تو مجنون شده
ای که راز عشقی و همرازمی