شعر در مورد زندگی
شعر در مورد زندگی,شعر در مورد زندگی زیباست,شعر در مورد زندگی سخت,شعر در مورد زندگی ساده,شعر در مورد زندگی روستایی,شعر در مورد زندگی چیست,شعر در مورد زندگی و مرگ,شعر در مورد زندگی دوباره,شعر در مورد زندگی خوب,شعر در مورد زندگی تلخ,شعر درباره زندگی زیباست,شعر درباره زندگی زیباست,شعر زیبا در مورد زندگی زیباست,شعری در مورد زندگی زیباست,شعری درباره زندگی زیباست,شعر در مورد سختی زندگی,شعری در مورد سختی زندگی,شعر درباره زندگی سخت,شعر در مورد سختی های زندگی,شعر در مورد سخت نگرفتن زندگی,شعری در مورد زندگی روستایی,شعر درباره زندگی روستایی,شعری در مورد زندگی چیست,شعر درباره زندگی چیست,شعری در مورد مرگ و زندگی,شعر مولانا در مورد مرگ و زندگی,شعر درباره زندگی دوباره,شعری در مورد زندگی خوب,شعر درباره زندگی خوب,شعر در مورد تلخی زندگی,شعر در مورد روزگار تلخ,شعری در مورد روزگار تلخ,شعر درباره زندگی تلخ,شعر در مورد تلخی روزگار,شعر زیبا درمورد تلخی زندگیشعر زندگی,شعر زندگی زیباست,شعر زندگی سایه,شعر زندگی میگذرد,شعر زندگی کوتاه است,شعر زندگی بدون عشق,شعر زندگی چیست,شعر زندگی زیباست ای زیبا پسند,شعر زندگی زیباست ای زیباپسند از کیست,شعر زندگی زیباست اگر بگذارند,شعر زندگی زیباست سهراب,شعر زندگی زیباست اگر,شعر زندگی زیباست از سهراب سپهری,شعر زندگی زیباست,شعر نو زندگی زیباست,شعر زندگی زیباست زندگی اتشگهی,شعر زندگی میگذرد,شعر درباره زندگی میگذرد,شعر در مورد زندگی میگذرد,شعر زندگی اب روانیست روان میگذرد,شعر زندگی کوتاه است,شعر نو زندگی کوتاه است,شعر زندگی چیست خون دل خوردن,شعر زندگی چیست از سهراب,شعر زندگی چیست عشق ورزیدن,شعر زندگی چیست,شعر نو زندگی چیست,متن شعر زندگی چیست,دانلود شعر زندگی چیست از منصور,متن شعر زندگی چیست خون دل خوردن,شعر درباره زندگی چیست
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد زندگی برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
می روم در ایوان ، تا بپرسم از خود ،
زندگی یعنی چه
مادرم سینی چایی در دست ،
گل لبخندی چید ، هدیه اش داد به من
شعر در مورد زندگی
خواهرم ، تکه نانی آورد ،
آمد آنجا ، لب پاشویه نشست ،
به هوای خبر از ماهی ها
دست ها کاسه نمود ، چهره ای گرم در آن کاسه بریخت
و به لبخندی تزئینش کرد
هدیه اش داد ، به چشمان پذیرای دلم
شعر در مورد زندگی زیباست
پدرم دفتر شعری آورد ،
تکیه بر پشتی داد ، شعر زیبایی خواند ،
و مرا برد ، به آرامش زیبای یقین
شعر در مورد زندگی سخت
با خودم می گفتم :
زندگی ، راز بزرگی ست که در ما جاری ست
شعر در مورد زندگی ساده
زندگی ، فاصله ی آمدن و رفتن ماست
شعر در مورد زندگی روستایی
رود دنیا ، جاری ست
زندگی ، آبتنی کردن در این رود است
شعر در مورد زندگی چیست
وقت رفتن ، به همان عریانی ، که به هنگام ورود آمده ایم
قصه آمدن و رفتن ما تکراری است
شعر در مورد زندگی و مرگ
عده ای گریه کنان می آیند
عده ای ، گرم تلاطم هایش
عده ای بغض به لب ، قصد خروج
فرق ما ، مدت این آب تنی است
یا که شاید ، روش غوطه وری
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد ، هیچ
زندگی ، باور تبدیل زمان است در اندیشه عمر
شعر در مورد زندگی دوباره
زندگی ، جمع طپش های دل است
شعر در مورد زندگی خوب
زندگی ، وزن نگاهی ست که در خاطره ها می ماند
شعر در مورد زندگی تلخ
زندگی ، بازی نافرجامی است
که تو انبوه کنی ، آنچه نمی باید برد
و فراموش شود ، آنچه که ره توشه ماست
شعر درباره زندگی زیباست
شاید این حسرت بیهوده که در دل داری ،
شعله ی گرمی امید تو را خواهد کشت
زندگی ، درک همین اکنون است
شعر درباره زندگی زیباست
زندگی ، شوق رسیدن به همان فردایی ست ، که نخواهد آمد
شعر زیبا در مورد زندگی زیباست
تو ، نه در دیروزی ، و نه در فردایی
ظرف امروز ، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز ، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با امید است
شعر در مورد سختی زندگی
زندگی ، بند لطیفی است که بر گردن روح افتاده ست
شعر در مورد سخت نگرفتن زندگی
زندگی ، فرصت همراهی تن با روح است
شعری در مورد مرگ و زندگی
روح از جنس خدا
و تن ، این مرکب دنیایی از جنس فنا
زندگی ، یاد غریبی ست که در حافظه ی خاک ، به جا می ماند
شعری در مورد زندگی زیباست
زندگی ، رخصت یک تجربه است
شعری درباره زندگی زیباست
تا بدانند همه ،
تا تولد باقی ست
می توان گفت خدا امیدش
به رها گشتن انسان ، باقی است
شعری در مورد سختی زندگی
من و تو دیر زمانی است که خوب می دانیم
چشمه آرزو های من و تو جاری است
ابرهای دلمان پربارند
شعر درباره زندگی سخت
کوه های ذهن و اندیشه ما پا برجا
دشت های دلمان سبز و پر از چلچله ها
روز ما گرم و شب از قصه دیرین لبریز
شعر در مورد سختی های زندگی
من و تو می دانیم
زندگی در گذر است
همچو آواز قناری در باغ
شعری در مورد زندگی روستایی
من و تو می دانیم
زندگی آوازی است که به جان ها جاری است
شعر درباره زندگی روستایی
زندگی نغمه سازی است که در دست نوازشگر ما است
زندگی لبخندی است که نشسته به لبان من و تو
زندگی یک رویا است که تو امروز به آن می نگری
شعری در مورد زندگی چیست
زندگی یک بازی است که تو هر لحظه به آن می خندی
زندگی خواب خوش کودک احساس من است
زندگی بغض دل توست به هنگام سحر
شعر درباره زندگی چیست
زندگی قطره اشکی است فروریخته بر گونه تو
زندگی آن رازی است که نهفته است به چشم گل سرخ
زندگی حرف نگفته است که تو می شنوی
شعر مولانا در مورد مرگ و زندگی
زندگی یک رویاست که به خوابش بینی
زندگی دست نوازشگر توست
شعر درباره زندگی دوباره
زندگی دلهره و ترس درون دل توست
زندگی امیدی است که تو در نگاه من می جویی
زندگی عشق نهفته است به اندیشه تو
شعری در مورد زندگی خوب
زندگی این همه است
من و تو می دانیم
زندگی یک سفر است
شعر درباره زندگی خوب
زندگی جاده و راهی است به آن سوی خیال
زندگی تصویری است که به آئینه دل می بینی
زندگی رویایی است که تو نادیده به آن می نگری
زندگی یک نفس است که تو با میل به جانت بکشی
شعر در مورد تلخی زندگی
زندگی منظره است، باران است
زندگی برف سپیدی است که بر روح تو بنشسته به شب
شعر در مورد روزگار تلخ
زندگی چرخش یک قاصدک است
زندگی یک رد پایی است که بر جاده خاکی فرو افتادست
زندگی بوی خوش نسترن است
شعر در مورد زندگی
بوی یاسی است که گل کرده به دیوار نگاه من و تو
زندگی خاطره است
زندگی دیروز است
زندگی امروز است
شعر در مورد زندگی زیباست
زندگی آن شعری است که عزیزی نوشته است برای من و تو
زندگی تابلو عکسی است به دیوار اتاق
زندگی خنده یک شاه پرک است بر گل ناز
شعری در مورد روزگار تلخ
زندگی رقص دل انگیز خطوط لب توست
زندگی یک حرف است، یک کلمه
زندگی شیرین است
شعر درباره زندگی تلخ
زندگی تلخی نیست
تلخی زندگی ما همچو شهد شیرین است
شعر در مورد تلخی روزگار
من و تو می دانیم
زندگی آغازی است که به پایان راهی است
زندگی آمدن و بودن و جاری شدن است
زندگی رفتن خاموش به یک تنهایی است
شعر در مورد زندگی سخت
من و تو می دانیم
زندگی آمدن است
زندگی بودن و جاری شدن است
زندگی رفتن و از بودن خود دور شدن است
شعر در مورد زندگی ساده
زندگی شیرین است
زندگی نورانی است
زندگی هلهله و مستی و شور
زندگی این همه است
شعر در مورد زندگی روستایی
من و تو می دانیم
زندگی گرچه گهی زیبا نیست
یا که تلخ است و دگر گیرا نیست
شعر در مورد زندگی چیست
رسم این قصه همین است و همه می دانیم
که نه پایدار غم است و نه که شاد می مانیم
زندگی شاد اگر هست و یا غمناک است
نغمه و ترانه و آواز است
شعر در مورد زندگی و مرگ
بانگ نای باشد اگر یا که آواز قناری به دشت
زندگی زیبا است
شعر در مورد زندگی دوباره
من و تو می دانیم
اشک و لبخند همه زندگی است
ناله و آه و فغان زندگی است
آمدن زندگی است
شعر در مورد زندگی خوب
بودن و ماندن و دیدن همه یک زندگی است
رفتن و نیست شدن زندگی است
این همه زندگی است
من و تو می دانیم
زندگی ، زندگی است…
شعر در مورد زندگی تلخ
زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه ی برگ
زندگی ، خاطر دریایی یک قطره ، در آرامش رود
زندگی ، حس شکوفایی یک مزرعه ، در باور بذر
زندگی ، باور دریاست در اندیشه ی ماهی ، در تنگ
زندگی ، ترجمه ی روشن خاک است ، در آیینه ی عشق
شعر درباره زندگی زیباست
زندگی ، فهم نفهمیدن هاست
زندگی ، سهم تو از این دنیاست
زندگی ، پنجره ای باز به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است ، جهانی با ماست ،
آسمان ، نور ، خدا ، عشق ، سعادت با ماست
شعر درباره زندگی زیباست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم ،
در نبیندیم به نور
در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل ، برگیریم
رو به این پنجره با شوق ، سلامی بکنیم
شعر زیبا در مورد زندگی زیباست
زندگی ، رسم پذیرایی از تقدیر است
سهم من ، هر چه که هست
من به اندازه این سهم نمی اندیشم
وزن خوشبختی من ، وزن رضایتمندیست
شاید این راز ، همان رمز کنار آمدن و سازش با تقدیر است
شعری در مورد زندگی زیباست
زندگی شاید ،
شعر پدرم بود ، که خواند
چای مادر ، که مرا گرم نمود
نان خواهر ، که به ماهی ها داد
شعری درباره زندگی زیباست
زندگی شاید آن لبخندی ست ، که دریغش کردیم
زندگی ، زمزمه ی پاک حیات است ، میان دو سکوت
شعر در مورد سختی زندگی
زندگی ، خاطره ی آمدن و رفتن ماست
لحظه ی آمدن و رفتن ما ، تنهایی ست
من دلم می خواهد ،
قدر این خاطره را دریابم
شعری در مورد سختی زندگی
شاید آن روز که سهراب نوشت :
تا شقایق هست زندگی باید کرد
خبری از دل پر درد گل یاس نداشت
باید اینجور نوشت
هر گلی هم باشی
چه شقایق چه گل پیچک و یاس ؛ زندگی اجبارست
شعر درباره زندگی سخت
شعر درباره زندگی چیست
گذشته ام را به باد داده ام
تا اندوهم را نشناسی
مرا با رنگین ترین پیراهنم به یاد بیاور ای عشق
من تمام فصل های سالام
که در حیاط خانه ی تو رنگ به رنگ می شوم
تو لحظه به لحظه در من زندگی کرده ای
چگونه فراموشت کنم
وقتی هرگز تو را به خاطر نسپرده ام!؟
شعری در مورد مرگ و زندگی
پیشانی تو را
به گاه تنهایی با خود می کشم
همچون درفشی گم گشته
در کوچه های سرد
در اتاق های تاریک
فریاد کشان از تیره بختی
نمی خواهم رها کنم
دستان روشن و پیچیده ات را
دستانت را که زاده شده اند
در آینه ی بسته ی دستان من.
آنچه مانده کامل است
آنچه مانده هنوز
بیهوده تر است از زندگی
شعر مولانا در مورد مرگ و زندگی
مرا ادامه بده
تا این جاده به آخر برسد
بگذار مِه روی گیسوان من بنشیند
روی لب های تو
روی خاطرات ما
حتی اگر همین فردا
آلزایمر بگیریم
امروز را زندگی کردیم
ای کاش سفر انتهای جهان بود
تا کسی در من مدام نگران نباشد
که باید برگردیم.
آیا روزی دوباره به امروز باز خواهیم گشت؟
چرا همیشه تو را باور می کنم
وقتی هنوز
دروغ های دیروزت را از یاد نبرده ام!
شعر درباره زندگی دوباره
و اندوه پیراهنِ بلندی بود
که بعدِ تو به تن کردم
تا آن قدر بر تن ام زار بزند
که شاید مرگ، دل رحم تر از زندگی باشد
و پیراهنِ سفیدی از آستین روزهای اش
برایم بیرون بیاورد
شعری در مورد زندگی خوب
دلتنگم
و خیال تو
پونه ای خشک است
در دستانم
که هر چه بیشتر خُردش می کنم
عطرش بیشتر زندگی را بر می دارد…
شعر درباره زندگی خوب
ما آدمها دو سبد با خودمون داریم…
یکی جلومون آویزونه، یکی هم پشتمون.
نکات مثبت و خوبی هامونو میندازیم تو سبد جلویی، عیبهامونو تو سبد پشتی.
وقتی تو مسیر زندگی داریم راه میریم، فقط دو چیزو میبینیم:
خوبیهای خودمون و عیبهای نفر جلویی.
شعر در مورد تلخی زندگی
همیشه فکر می کردم بدترین چیزِ زندگی این است که در تنهایی تمام شود.
اما بدترین چیز، تمام شدن زندگی در میان مردمی است که به تو احساس تنهایی می دهند.
شعر در مورد روزگار تلخ
می دانی
سهم من از زندگی
همیشه واژه های خط خورده است …
تازه داشت باورم می شد نیستی
که دکمه ی پیراهنت را پیدا کردم …
تاول های تنهایی ام
عجیب درد گرفت …!
شعری در مورد روزگار تلخ
از تو گذشته ام
همان طور که دوباره راه می روم
همان طور که آرام زندگی می کنم
چشم هایم را اما
هیچ اشکی بند نمی آورد…
شعر درباره زندگی تلخ
اگر عاشقید
ولی حالتان بد است
مطمئن باشید
دچار آدم اشتباهی شدید
این سهم شما از عشق نیست
عاشقی یعنی حال خوش
دو بالی که عشق به شما می دهد
می توانید تا آسمان نهم
تا خود خدا اوج بگیرید
پس از همین راهی که آمدید
دوباره برگردید به اول مسیر
سختی را به جان بخرید
تا در ادامه زندگی آسوده باشید
جلوی ضرر را از هر کجا بگیرید منفعت است
خودتان از تجربه عشق واقعی محروم نکنید
شما لایق بهترینید
شعر در مورد تلخی روزگار
با خیالت زندگی می کنم
و با خودت عاشقی.
کاش دو بار زاده می شدم؛
یکی برای مردن در آغوش تو،
یکی برای تماشای عاشقی کردنت!
شعر در مورد زندگی
اگر ازت دور نباشم
چه جوری برایت دلتنگی کنم؟
گل قشنگم !
اگر کنارت نباشم
بوی گل و طعم بوسه هات
یادم می رود
بودن یا نبودن
پلک زندگی ماست
در یکی تاب می خوریم
در یکی بی تاب می شویم
و من
در هر پلکی
یکبار دیدنت را می بازم
شعر در مورد زندگی زیباست
من اگر نویسنده بودم
نویسنده خوبی میشدم
اگر شاعر، شاعری هِی کم بد نبودم
اگر کار گر بودم
خوب آجر پرت میکردم
خوب آچار بلد میشدم
اگر من نقاش بودم
نقاشیهایی خوب میکشیدم،
خوب رنگ میکردم
بومها را قشنگ وُ
خانهها را پُره رنگ وُ رنگ میکردم
اگر شاد بودم
میرقصیدم
مجلسها گرم میکردم
خواننده بودم، میخواندم
مرگ بودم، میمردم
خدا بودم، زنده میکردم
زندگی میدادم
من اما عاشق بودم
بلد نبودم!
شعر در مورد زندگی سخت
عید که آمد
فکری برای آسمان تو خواهم کرد
یادم باشد
روزهای آخر اسفند
دستمال خیسی روی ستاره هایت بکشم
و گلدانی
کنار ماهت بگذارم
زندگی
همیشه که این جور پیچ و تاب نخواهد داشت
بد نیست
گاهی هم دستی به موهایت بکشی
بایستی کنار پنجره
و با درخت و باغچه صحبت کنی
پنهان نمی کنم که پیش از این سطرها
“دوستت دارم” را
می خواسته ام بنویسم
حالا کمی صبر کن
بهار که آمد
فکری برای آسمان تو
و سطرهای پنهانی خودم
خواهم کرد….
شعر در مورد زندگی ساده
سالها گذشت تا من فهمیدم ؛
آدمها احتیاج دارن سفر برن. احتیاج دارن از زندگی لذت ببرن و لذت بردن برای آدمها متفاوت معنی میشه…
یکی از ﻫﻴﺎت امام حسین لذت میبره یکی از مهمونی رفتن. یکی تو سفر مکه اقناع میشه یکی تو سفر تایلند.
اینا همشون برای من آدمهای محترمی هستن.
سالها گذشت تا من فهمیدم نباید به دلخوشی های آدمها گیر بدهم! چون آدمها با همین دلخوشی ها سختی های زندگی رو تحمل میکنن.
لطفا به دلخوشی دیگران گیر ندهید…
شعر در مورد زندگی روستایی
سخن با تو می گویم
تا کلام تو را بهتر بشنوم
کلام تو را می شنوم
تا به درک خود یقین یابم
تو لبخند می زنی که مرا تسخیر کنی
تو لبخند می زنی
و چشم من به جهان باز می شود
تو را در آغوش می گیرم
تا زندگی کنم
زندگی می کنیم
تا هر چه هست به کام ما باشد
تو را ترک می کنم
تا به یاد هم باشیم
از هم جدا می شویم
تا دوباره به هم برسیم
شعر در مورد زندگی چیست
این آغوش را تا یخ نزده..
تا از بغل نیوفتاده باید بچشی…
این انگشت ها که باید لایِ فرِ موهایت بپیچند را
و این گونه هایِ تب دار را همین شب ها باید ببوسی…
این زنده بودن را همین امروز
همین حالا باید زندگی کنی…
این “مــن” را…..
همین حالا باید دوست بداری…
شاید فردا برایِ هر اتفاقِ خوبی دیر باشد….
شعر در مورد زندگی و مرگ
عبورم ده
از ازدحامِ خیابانی
که بی تفاوتی سایهها و آدم ها
مرا به وسعتِ سالیانِ دراز
پیر میکند
و خسته…
عبورم ده
مرا به گوشهای امن برسان
تا چشمانِ همیشه مشتاقِ من به زندگی
زوالِ آفتاب و آینه را
در چشمانِ خواب آلوده ی این شهر نبینند
عبورم ده
حضوری با صداقت
آغوشی بی هراس
دستهایی مهربان نشانم بده
بگذار در زیستنهای رخوتناک ما
عشق دوباره فوران کند.
شعر در مورد زندگی دوباره
قطره قطره
باران می نویسد :گل
نم به نم
دو دیده ی من می نویسد: تو
چه سال پر باران غریبی
چه اندوه دست و دلبازی
که این گونه
سنگ به سنگ
سرم را می شکند، شکوفه می کند
و برگ به برگ
سرانگشتان مرده ام را می تاسد
سیاه می کند
و خود همچون گیاهکی بی پناه
به باد سپرده می شوم
تا در زمهریر ذهن تو زندگی کنم
زاده شوم.
شعر در مورد زندگی خوب
دیدم، خودم دیدم، پروانه قشنگی هی در گلوی من میرقصید.
من داشتم برای یک ستاره ترانه می خواندم.
دیدم، خودم دیدم، یک قناری قشنگ، از آن همه آواز، تنها حنجره ترا نشانم می داد.
زندگی چقدر زیباست “ری را”!*
دیروز نامه عزیزی از شیراز آمد
نامه اش، زبان شقایق بود.
انگاری هرواژه، باورکن! هر واژه به واژه دیگر عاشق بود.
عجیب است، من شبکور،
جهان را چه قشنگ می بینم.
شعر در مورد زندگی تلخ
تو نرفتهای
تکثیر شدهای
مثل من
که هرجا خاطره داریم ریشه دوانده ام
تو نرفتهای
مرگ امتحان نبودنت را از من میگیرد
تکثیر شدهای در زندگیام
و من در تو مردهام…
شعر درباره زندگی زیباست
حسودی ام می شود
به لباسهایت،
که هر روز تو را در آغوش می گیرند!
حسودی ام می شود
به بالِشَت،
که هر شب سرت را
روی سینه اش می گذاری!
حسودی ام می شود
به همه چیز؛
به همه کس…؛
به کسانی
که سالهاست
در کنار تو زندگی می کنند!
می بینی؟
دوریت آنقدر دیوانه ام کرده
که هیچ تیمارستانی قبولم نکند!
شعر درباره زندگی زیباست
دورترین فاصله در دنیا،
حتی فاصلهی مرگ و زندگی نیست.
فاصلهی من است با تو
وقتی روبرویت ایستادهام
و دوستت دارم،
بی آنکه تو بدانی.
شعر زیبا در مورد زندگی زیباست
مانده ام چگونه تو را فراموش کنم
اگر تو را فراموش کنم
باید سالهایی را نیز
که با تو بوده ام فراموش کنم
دریا را فراموش کنم
و کافه های غروب را
باران را
اسب ها و جاده ها را
باید دنیا را
زندگی را
و خودم را نیز فراموش کنم
“تو” با همه چیز من آمیخته ای …
شعری در مورد زندگی زیباست
می خواهم تو را دوست داشته باشم
با یک فنجان چای
یک تکه نان
یک مداد سیاه
چند ورق کاغذ
می خواهم تو را دوست داشته باشم
با یک پیراهن کهنه
یک شلوار پاره پاره
دست هایی خالی
جیب هایی سوراخ
می خواهم تو را دوست داشته باشم
درون این اتاق پنهانی
پشت سیم خاردارهای تیز
روبروی گلوله باران های دشمن
می خواهم تو را دوست داشته باشم
با کمی زندگی
اندکی زنده ماندن.
شعری درباره زندگی زیباست
زندگی من از روزی آغاز شد
که تو را دیدم
شعر در مورد سختی زندگی
دیگر از یک لیوان نخواهیم خورد
دیگر بوسههای صبحگاهی نخواهند بود
و تماشای غروب از پنجره نیز
تو با خورشید زندگی میکنی
من با ماه
در ما ولی فقط یک عشق زنده است
شعری در مورد سختی زندگی
همه ی خواب های عمیقم را بر می دارم
– حتی کودکانه ترینشان را از دورترین سالهای زندگی ام –
به بال نسیم می بندم
به ایوان بیا
و همه ی خواب های مرا نفس بکش
عزیز بی نیاز من!
این همه ی بضاعت من است
برای خستگی چشم های تو!
شعر درباره زندگی سخت
گریز، اصل زندگی ست…
گریز از هر آنچه اجبار را توجیه میکند.
شعر در مورد سختی های زندگی
به تو فکر می کنم
و می دانم
فرصت اندک است
برای “دوست داشتنت”
به تو فکر می کنم
هر لحظه، هر روز
در خیابان، در اتاق،
کنار میز صبحانه، روی تختم
و روز به روز پیرتر می شوم
بدون آنکه بفهمم
بدون آنکه بدانی
چقدر اندیشیدن به تو شیرین است
حتی زمانی که جلو جوخه ی آتش ایستاده باشم
فکرت آدم را
از دنیا
از زندگی
از مردن غافل می کند.