شعر در مورد اسم یاسمن
,شعر در مورد اسم یاسمن ,شعر درباره اسم یاسمن,شعر در مورد اسم یاسمین,شعر درباره اسم یاسمین,شعر درباره اسم یاسمن,شعر در مورد اسم یاسمن,شعر درباره اسم یاسمین,شعر در مورد اسم یاسمین
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد اسم یاسمن برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
در جست و جوی روی تو در پای گل بس خارها
ای یاس من گوید همی اندر فراقت یاسمن
شعر در مورد اسم یاسمن
چه عجب که در دل من گل و یاسمن بخندد
که سمن بری لطیفی چو تو در برم نیامد
شعر درباره اسم یاسمن
هر طایر خوش نغمه که در باغ بهشت است
حسرت کشد از باغ گل و یاسمن تو
شعر در مورد اسم یاسمین
تا خط سبز تو از یاسمن چهره دمید
برق یاس آمد و بر کشت طلب کاران زد
شعر درباره اسم یاسمین
رنگی ز گل ندارم و بویی ز یاسمن
آری کلیددار در بوستان منم
شعر درباره اسم یاسمن
خاک قدمت سعادت جان من است
خاک از قدمت همه گل و یاسمن است
شعر در مورد اسم یاسمن
خندان شده اشکوفه و گل جامه دریده
کز سوی عدم سنبله و یاسمن آمد
شعر درباره اسم یاسمین
نور بد و شد بصر از آفتاب
آب بنوشد ز ثری یاسمن
شعر در مورد اسم یاسمین
هر کجا که پا نهی ای جان من
بردمد لاله و بنفشه و یاسمن
شعر در مورد اسم یاسمن
روز و شب غرقه شیر و شکرم
در گل و یاسمن و ریحانم
شعر درباره اسم یاسمن
می رسد در گوش بانگ بلبلان
بوی باغ و یاسمن می آیدم
شعر در مورد اسم یاسمین
به ضمیر همچو گلخن سگ مرده درفکندم
ز ضمیر همچو گلشن گل و یاسمن بچیدم
شعر درباره اسم یاسمین
لشکر کشیده شاه بهار و بساخت برگ
اسپر گرفته یاسمن و سبزه ذوالفقار
شعر درباره اسم یاسمن
یاسمن گفتا نگویی با سمن
کاین چنین نرگس ز نرگسدان کیست
شعر در مورد اسم یاسمن
چون بگفتم یاسمن خندید و گفت
بیخودم من می ندانم کان کیست
شعر درباره اسم یاسمین
چشم نرگس نشناسد ز غمش کاندر باغ
پیش او یاسمن است آن گل تر یا سمنست
شعر در مورد اسم یاسمین
جان ها همه شب به عز و اقبال
در نرگس و یاسمن چریده ست
شعر در مورد اسم یاسمن
کرد شاخ یاسمن رگهای خشک خاک را
بس که شد شبنم فشان از چهره تر ماهتاب
شعر درباره اسم یاسمن
یک روز گل از یاسمن صبح نچیدی
پستان سحر خشک شد از بس نمکیدی
شعر در مورد اسم یاسمین
گرفت شعله حسن تو رنگ نیلوفر
بنفشه تا ز گل و یاسمن برآوردی
شعر درباره اسم یاسمین
زان پیشتر که یاسمن صبح بشکفد
خود را به یک پیاله گل آفتاب کن
شعر درباره اسم یاسمن
مگر ز سیر بناگوش یار می آید؟
که بوی یاسمن از ماهتاب می شنوم
شعر در مورد اسم یاسمن
بهار چون ز لطافت به چشم درناید
تمتعی ز گل و سرو و یاسمن بردار
شعر درباره اسم یاسمین
آرد کف از شکوفه به لب بحر نوبهار
دامان خاک تیره پر از یاسمن شود
شعر در مورد اسم یاسمین
مگر ز صبح بنا گوش یار نور گرفت
که بوی یاسمن از ماهتاب می آید
شعر در مورد اسم یاسمن
ز بوی یاسمن یأس مغز من تازه است
گل امید ندانسته ام چو بو دارد
شعر درباره اسم یاسمن
خورشید نقاب رخ چون یاسمن کیست؟
پیراهن صبح آینه دان بدن کیست؟
شعر در مورد اسم یاسمین
دلمرده ای که سر به گریبان خواب برد
کافور ساخت یاسمن ماهتاب را
شعر درباره اسم یاسمین
کجا نظر به گل و یاسمن بود ما را؟
که خارخار، گل پیرهن بود ما را
شعر درباره اسم یاسمن
گلست آن یاسمن یا ماه یا روی
شبست آن یا شبه یا مشک یا بوی
شعر در مورد اسم یاسمن
نطفه شبنم در ارحام زمین
شاهد گل گشت و طفل یاسمن
شعر درباره اسم یاسمین
که دید رنگ بهاری به رنگ رخسارت
که آب گل ببرد تا به یاسمن چه رسد
شعر در مورد اسم یاسمین
دمی نشستی و رفتی، ولی به محفل ما
هنوز بوی گل و عطر یاسمن باقی است
شعر در مورد اسم یاسمن
بلبل و سرو و سمن یاسمن و لاله و گل
هست تاریخ وفات شه مشکین کاکل
شعر درباره اسم یاسمن
حافظ منشین بی می و معشوق زمانی
کایام گل و یاسمن و عید صیام است
شعر در مورد اسم یاسمین
تا بریزی و برویی آن زمان در باغ او
روی گل بر روی گل هم یاسمن بر یاسمن
شعر درباره اسم یاسمین
لحظه لحظه خاطرات بهمنی که یک دفعه بهار شد
بهمنی که بوی گل گرفت و سوسن و یاسمن
بهمنی که غرق شوق و شور بود، انفجار نور بود
شعر درباره اسم یاسمن
هرآنکه داد شکستم شکستمش ، جز تو
تو آن بتی که خود از بت شکن بجا مانده
اگرچه رفته ای اما تو آن سرافرازی
کزاین مبارزه ی تن به تن بجا مانده
شعر در مورد اسم یاسمن
چگونه اشک نریزم که بین اینهمه گرگ
فقط ز یوسف من پیرهن بجا مانده
تنم به سردیِ خاکستر و دلم انگار
گدازه ای است که از سوختن بجا مانده
شعر درباره اسم یاسمین
اگرچه از تو هزاران سخن بجا مانده
سکوت بوده هر آنچه زمن بجا مانده
عبور کرده ای و از تنت در این کوچه
هنوز عطر گل یاسمن بجا مانده
شعر در مورد اسم یاسمین
“تو”
باغبان همیشه مهربان بیشه ی عشقی
چشمه ساران محبتت جاری
دل پاکت حاصلخیز
و تلالو دیدگانت، اهورایی…
اعجازت را همیشه بباران.
شعر در مورد اسم یاسمن
بگدار صادقانه بگویم
با نور چشمان توست که گل وجودم بارور می شود
در دستان پینه بسته ی توست که قد علم می کند
تا به رستاخیز…
شعر درباره اسم یاسمن
عطر تنت آشناست
لطافت سبزه زار دلدادگی ات
طراوت دستانت
و زلالی احساست…
ریشه های جانمان در هم گره خورده
تا اعماق باوری دور…
شعر در مورد اسم یاسمین
حسی غریب در من پرسه می زند
انگار سالهاست
بذر وجودم در این سرزمین مأوا دارد
شعر درباره اسم یاسمین
چشمانم را که باز کردم
دشت یاسمن، بوی آغوش تو بود که
تمامی احساسم را درخود جای داد
شعر درباره اسم یاسمن
شکر لب نوش از بوم هماور
سمن رنگ و سمن بوی و سمن بر
سمن با سرو می گوید که: مستانه همی رقصی
به گوشش سرو می گوید که : یار بردبار آمد
شعر در مورد اسم یاسمن
بوی یاس من از آن سبزه خط می آید
گل رویت مگر آورده خط یاسمن است
شعر درباره اسم یاسمین
رفت دی رو ترش کشته شد آن عیش کش
عمر تو بادا دراز ای سمن تیز پا
لاله رویا گلت آمیخته با یاسمن است
می ندانم که رخت لاله و گل یا سمن است
شعر در مورد اسم یاسمین
اندر میان سبزه به دشت و به کوهسار
مشکین بنفشه و سمن و لاله بردمید
پیش رخ آن نگار سجده کنان آمدند
از طرفی ارغوان سوی دیگر یاسمن
شعر در مورد اسم یاسمن
بنفشه بر سمن بگرفت ماتم
شقایق در غم گل کرد شیون
هم گلستان خیالم ز تو پر نقش و نگار
هم مشام دلم از زلف سمن سای تو خوش
شعر درباره اسم یاسمن
چو نرگس شوخ چشم آمد سمن را رشک و خشم آمد
به نسرین گفت تا ما هم بر آمیزیم مستانه
دو رخساره چون لاله اندر سمن
سر جعد زلفش شکن بر شکن
شعر در مورد اسم یاسمین
دختران هلهله کردند و نثارت اشکی
فرش تشریف ز یاس و سمن و نسرین بود
زان رخ چنم امروز گل و لاله سیراب
زان ساده زنخدان سمن تازه نسرین
شعر درباره اسم یاسمین
نو بهار آمد و آورد گل و یاسمن
باغ همچون تبت و زاغ بسان عدنا
آسمان خیمه زد از نیرم و دیبای کبود
میخ آن خیمه ستاک سمن و نسرینا
شعر درباره اسم یاسمن
زشور و عربده شاهدان شیرین کار
شکر شکسته سمن ریخته رباب زده
بلبل و سرو و سمن یاسمن و لاله و گل
هست تاریخ وفات شه مشکین کاکل
شعر در مورد اسم یاسمن
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
هم گلستان خیالم ز تو پر نقش و نگار
هم مشام دلم از زلف سمن سای تو خوش
شعر درباره اسم یاسمین
بر سمن کس دید جعد مشکبار
در چمن کس دید سرو سیمتن
بر دشت و باغ چیست پس از یاسمین و گل
گردون پر ستاره و دریای پر شرار
شعر در مورد اسم یاسمین
یارب ان رویست یا برگ سمن
یارب آن قدیست یا سرو چمن
شعر درباره اسم یاسمن
مرا دلیست گرفتار عشق دلداری
سمن بری صنمی گلرخی جفاکاری
دو رخساره چون لاله اندر سمن
سر جعد زلفش شکن بر شکن
شعر در مورد اسم یاسمن
آمد بهار خرم با رنگ و بوی طیب
به شد که یافت بوی سمن را دوای طیب
شعر درباره اسم یاسمین
گفته ای عاقل نبینی کوه با چندین وقار
همچو طفلان دامنش پر ارغوان و یاسمین
کی بنفشه عهد بندد با یاسمن
کی چناری کف گشاید در دعا
شعر در مورد اسم یاسمین
مشتری عارض و خورشید رخ و زهره لقاست
او سمن سینه و نوشین لب و شیرین سخنست
عیشیست بر کنار سمن ز خواب صبح
نی در کنار یاسمن بوی خوشترست
شعر در مورد اسم یاسمن
دوش تا یار عرضه کرد همی
بر من آن عارض چو تازه سمن
ز دو رخ گل از دو عارض سمن
همی داد بینندگان را درود
شعر درباره اسم یاسمن
رسیدن گل و نسرین به خیر و نیکی باد
بنفشه شوخ و کش آمد سمن صفا آورد
حافظ منشین بی می و معشوقه زمانی
کایام گل و یاسمن و عید صیام است
شعر در مورد اسم یاسمین
سنبل گل پوش را بر سمن آورده ای
وین همه آشوب را بهر من
وز بوی سمن طاقت عطار گرفتند
از رنگ چمن پرده اسرار دریدند
شعر درباره اسم یاسمین
دست من و جعد سمن سای تو
گر تو زنی تیغ هلاکم به فرق
با زنخی چون سمن و با تنی
چون گل سوری به یک پیرهن
شعر درباره اسم یاسمن
شکر ایزد که ز تاراج خزان رخنه نیافت
بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت
قدمی رنجه کن ای سرو سمن ساق به باغ
تا صنوبر نزند لاف قدش اندامی ها
شعر در مورد اسم یاسمن
راست چون عارض گلبوی عرق کرده یار
باد بوی سمن آورد و گل و نرگس و بید
بالشت ز سنبل و سمن ساز
وز برگ بنفشه سایبان کن
شعر درباره اسم یاسمین
می نوش بر طرف چمن، نظاره کن بر یاسمن
تا من بکام خویشتن بینم در آن رخسارها
شعر در مورد اسم یاسمین
چه عجب که در دل من گل و یاسمن بخندد
که سمن بری لطیفی چو تو در برم نیامد
شعر درمورد اسم یاسمین
در جست و جوی روی تو در پای گل بس خارها
ای یاس من گوید همی اندر فراقت یاسمن